جدول جو
جدول جو

معنی مرغ ملک - جستجوی لغت در جدول جو

مرغ ملک(مَ)
دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهر کرد واقع در 38هزارگزی شمال غربی شهر کرد کنار راه مرغ ملک به شهر کرد با 1765 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرغ دل
تصویر مرغ دل
جبان، ترسو، خائف، نازک دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرغ مگس
تصویر مرغ مگس
در علم زیست شناسی پرنده ای کوچک با منقار باریک و بلند که از حشرات تغذیه می کند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ پُ لُ)
طعامی مرکب از پلو و مرغ پخته. پلو که در آن مرغ پخته یا سرخ کرده نهند و سپس دم کنند
لغت نامه دهخدا
(مُ غِ مَ گَ)
پرنده ای خرداندام از راستۀ سبکبالان و از دستۀ نازک نوکان. نوع کوچکتر آن همانند زنبور عسل است و مخصوص امریکای جنوبی است
لغت نامه دهخدا
(مُ غِ مُ قَلْ لِ)
پرنده ای است به اندازۀ یک سار که صدای حیوانات و برخی کلمات را بخوبی تقلید می کند. این پرنده را در تداول اهالی خراسان ’مینا’ می نامند
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ مَ هََ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 26 هزارگزی شمال الیگودرز و 14 هزارگزی خاور شوسۀ شازند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 500 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
قصبۀ مرکز دهستان باغ ملک و مرکز بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است. این قصبه در طول جغرافیایی 49 درجه و 53 دقیقه و عرض 31 درجه و 32 دقیقه در 150 هزارگزی شمال خاوری اهواز بر کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه واقع است. موقعیت آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و در حدود 700 تن سکنه دارد. آب مصرفی آنجا از رودخانه زرد و چشمه شیرین تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و برنج و حبوبات و میوه. و شغل مردمش زراعت و راهش اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ زنگنه هستند. بخشداری جانکی گرمسیری در این قصبه است. معدن گچ و نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرغ پلو
تصویر مرغ پلو
پلوی ساده که در داخل آن مرغ پخته میگذارند و ادویه میپاشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغ فلک
تصویر مرغ فلک
مرغ سپهر، فرشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغ مقلد
تصویر مرغ مقلد
مرغ مینا مرغ زیرکسار سارو از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
ترسنده خایف، ضعیف النفس نازک دل: فرمود که ای خلیل، چون مرغ دلی پیوسته پران وبیقراری مطلوب ترا هم در مرغان ظاهر کنیم، خایف از خدا: در کنف فقر بین سوختگان خام پوش بر شجر لانگر مرغ دلان خوش نوا. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
دنبالچه ی مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی
کومه و چادری که برای شکار مرغ و پرنده سازند
فرهنگ گویش مازندرانی
آبله مرغان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
مار و دیگر خزندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گلی خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی